تا تو هستی و غزل هست دلم تنها نیست
محرمی چون تو هنوزم به چنین دنیا نیست
از تو تا ما سخن عشق همان است كه رفت
كه در این وصف زبان دگری گویا نیست
بعد تو قول و غزل هاست جهان را اما
غزل توست كه در قولی از آن ما نیست
تو چه رازی كه بهر شیوه تو را می جویم
تازه می یابم و بازت اثری پیدا نیست
شب كه آرام تر از پلك تو را می بندم
در دلم طاقت دیدار تو تا فردا نیست
این كه پیوست به هر رود كه دریا باشد
از تو گر موج نگیرد به خدا دریا نیست
من نه آنم كه به توصیف خطا بنشینم
این تو هستی كه سزاوار تو باز اینها نیست
محمد علی بهمنی
امتیاز : |
|
نتیجه : 3 امتیاز توسط 5 نفر مجموع امتیاز : 17 |
|
نمایش این کد فقط در ادامه مطلب
برچسب ها :
تا تو هستی و غزل هست دلم تنها نیست ,
محمدعلی بهمنی ,
بهمنی ,
گزیده اشعار محمد علی بهمنی ,